اعتقاد به اینکه تواناییهای خاص نتیجه یک استعدادِ ذاتی یا هدیه هستند، در زمینۀ موسیقی بیشتر از هر حوزۀ دیگری رایج است. تقریباً 75 درصد از بزرگسالان بر این باورند که استعداد موسیقی دقیقاً همین است: چیزی که یا دارید یا ندارید و اغلب در اوایل زندگی قابل شناسایی است.
چندین پژوهشگر حوزۀ اجرای موسیقی تلاش کردهاند تا تعیین کنند که آیا این باور توجیهپذیر است یا خیر. آنها با بررسی 257 دانشجوی موسیقی در سطوح مختلف، به دنبال پاسخی به این سؤال بودند که آیا استعدادِ ذاتی تعیینکنندۀ موفقیت در موسیقی است یا عوامل دیگری نیز نقش دارند.
بین میزان تمرین و سطح توانایی موسیقایی دانشجویان همبستگی بسیار بالایی وجود داشت. دانشجویانی که تواناییهای موسیقایی برتری داشتند، زمان بیشتری را صرف تمرین رسمی میکردند، به این معنا که به تمرینهای هدفمند و برنامهریزیشده میپرداختند. علاوه بر این، زمانی که آنها صرف فعالیتهای غیررسمی موسیقی مانند بداههنوازی یا اجرای قطعات یادگرفتهشده میکردند نیز بر مهارت کلی آنها تأثیرگذار بود.
این یافتهها نشان میدهد که عملکرد برجسته در موسیقی و احتمالاً در سایر زمینهها، بیشتر به دلیل تلاش مداوم و برنامهریزیشده است تا یک استعدادِ ذاتی یا هوشِ بالا؛ اگرچه ممکن است برخی ویژگیهای شخصیتی یا شرایط محیطی بر پیشرفت تأثیر بگذارند، اما نقشِ کلیدی تمرین بهشدت تأکید شده است. بنابراین، به جای جستجوی استعدادهای «جادویی»، تمرکز بر یادگیری و توسعۀ مهارتها از طریق تمرین منظم میتواند راهی مطمئنتر برای موفقیت باشد.
این نتایج تأکید میکند که ما نباید «استعداد» را بهعنوان چیزی غیرقابل تغییر و محدودکننده ببینیم. در عوض، با تقویت عادات تمرین هدفمند و استفاده از فرصتهای آموزشی مناسب، میتوان مهارتها و تواناییهای خارقالعاده را پرورش داد.